پرونده ویژه
این حرفه میطلبد که بیرحم باشید
نکونام: لیاقت نشان بدهم سرمربی اوساسونا میشوم
اعتماد به نفس جواد نکونام یکی از ویژگی های بارز این مربی جوان لیگ برتر فوتبال ایران است.
۱۷:۲۰ - ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۹
وانانیوز|
وقتی که با جواد نکونام درباره گزارش سایت VAVEL درباره رویایش برای مربیگری اوساسونا سوال می کنیم به هیچ وجه جا نمی خورد و پاسخ سوالات را به عنوان کسی می دهد که ممکن است در آینده مربیگری اش حضور روی نیمکت اوساسونا را هم تجربه کنم. بهانه این گفت و گو گزارشی از نکونام به عنوان موفق ترین مربی جوان فوتبال جوان است؛ چهره ای که تجربه لیگ برتری اش را از نساجی و سپس فولاد خوزستان شروع کرده و می خواهد گام های بلندتر و بزرگتری بردارد. با جواد نکونام تنها درباره این موضوع صحبت کردیم؛ مربیگری.
گزارشی که سایت VAVEL چاپ کرده که یکروز ممکن است سرمربی اوساسونا شوی برای خودت غیرمنتظره است یا فکر می کنی در مسیر مربیگری ات به آن جایگاه خواهی رسید؟
نه غیر منتظره نیست . اگر خوب کار کنم و خوب نتیجه بگیرم قطعا روزی می توانم مربی اوساسونا بشوم و آنجا مربیگری کنم و بقیه اش به کار و تلاش خودم دارد. مردم آنجا همیشه به من لطف دارند و در این گزارشی که نوشته شده می گوید که مردم من را آنجا دوست دارند و مثل خیلی از مربیان خارجی می توانم کار کنم. اگر لیاقتش را داشته باشم و به اندازه کافی کار کنم قطعا می توانم سرمربی اوساسونا شوم.
نه غیر منتظره نیست . اگر خوب کار کنم و خوب نتیجه بگیرم قطعا روزی می توانم مربی اوساسونا بشوم و آنجا مربیگری کنم و بقیه اش به کار و تلاش خودم دارد. مردم آنجا همیشه به من لطف دارند و در این گزارشی که نوشته شده می گوید که مردم من را آنجا دوست دارند و مثل خیلی از مربیان خارجی می توانم کار کنم. اگر لیاقتش را داشته باشم و به اندازه کافی کار کنم قطعا می توانم سرمربی اوساسونا شوم.
اولین بازیکن ایرانی لالیگا هستی و آن گزارش پیش بینی کرده بود که اولین مربی ایرانی لالیگا هم خواهی شد. فکر می کنی پذیرش این موضوع در اسپانیا وجود دارد که یک نفر از ایران در آنجا مربیگری کند؟
آنجا به این کاری ندارند که شما مال کدام کشور هستید. ما مربی داشتیم که اهل کشور لهستان بود، در اوساسونا بازی کرده بود و بازیکن خوبی هم بود و بعدها مربی این تیم شد.آنجا مردم فقط به نتیجه کار دارند. تیمشان را دوست دارند و می خواهند موفق باشد و حمایتش می کنند. مربی هرکسی باشد به او احترام می گذارند. شاید در ایران اینگونه باشد که مخالفت شود اما آنجا اینگونه نیست چرا اینکه برای انتخاب یک مربی تمام جوانب را در نظر گرفته و بعد او را انتخاب می کنند و همچنین مردم می دانند باشگاه مربی را انتخاب نمی کند که مردم دوستش نداشته باشند. خداراشکر مردم آنجا من را دوست دارند و اگر لیاقتش را داشته باشم این اتفاق می افتد.
آنجا به این کاری ندارند که شما مال کدام کشور هستید. ما مربی داشتیم که اهل کشور لهستان بود، در اوساسونا بازی کرده بود و بازیکن خوبی هم بود و بعدها مربی این تیم شد.آنجا مردم فقط به نتیجه کار دارند. تیمشان را دوست دارند و می خواهند موفق باشد و حمایتش می کنند. مربی هرکسی باشد به او احترام می گذارند. شاید در ایران اینگونه باشد که مخالفت شود اما آنجا اینگونه نیست چرا اینکه برای انتخاب یک مربی تمام جوانب را در نظر گرفته و بعد او را انتخاب می کنند و همچنین مردم می دانند باشگاه مربی را انتخاب نمی کند که مردم دوستش نداشته باشند. خداراشکر مردم آنجا من را دوست دارند و اگر لیاقتش را داشته باشم این اتفاق می افتد.
محبوبیتی که در اوساسونا و این باشگاه داری حتما می تواند کمکتت کند. در اوساسونا چه میزان احترامی داری و ممکن است از موقعیتت دراین باشگاه بگویی؟
در این مورد من نباید خودم بگویم که چقدر احترام دارم. من هشت سال آنجا بودم اما فقط به این توجه نمی کنند، اخلاق، رفتار و کیفیت کار و ارتباط با مردم تاثیر دارد. وقتی مصدوم شدم قراردادم را تمدید کردند ؛ اول به خاطر عملکردم بود و به این خاطر که آنجا این مسایل برایشان خیلی مهم است، عکس من را روی لباسشان زدند و کارهای دیگری که نمی توان زیاد راجع به آنها صحبت کرد. در ایران این اتفاق ها خیلی کم می افتد اما باتوجه به عملکردم و اعتمادی که مردم به من داشتند همه چیز خوب بود. به نظرم در این زمینه باید با مربی اسپانیایی من در اوساسونا صحبت کنید که شانزده سال آنجا بوده و من یکی از بازیکنانش بوده ام.
در این مورد من نباید خودم بگویم که چقدر احترام دارم. من هشت سال آنجا بودم اما فقط به این توجه نمی کنند، اخلاق، رفتار و کیفیت کار و ارتباط با مردم تاثیر دارد. وقتی مصدوم شدم قراردادم را تمدید کردند ؛ اول به خاطر عملکردم بود و به این خاطر که آنجا این مسایل برایشان خیلی مهم است، عکس من را روی لباسشان زدند و کارهای دیگری که نمی توان زیاد راجع به آنها صحبت کرد. در ایران این اتفاق ها خیلی کم می افتد اما باتوجه به عملکردم و اعتمادی که مردم به من داشتند همه چیز خوب بود. به نظرم در این زمینه باید با مربی اسپانیایی من در اوساسونا صحبت کنید که شانزده سال آنجا بوده و من یکی از بازیکنانش بوده ام.
یکی از شرایط مربیگری در لالیگا داشتن مدرک پرولایسنس است. برای گرفتن پرولایسنس چه برنامه ای داری و آیا می خواهی این مدرک را در اسپانیا بگیری یا جای دیگری؟
من تمام مدارکم را در ایران گرفتم و در اسپانیا هم در سال 2010 زمانی که بازی می کردم دو تا مدرک گرفتم. اگر کرونا نبود قطعا پرولایسنسم را گرفته بودم به هرحال مدرک را می توان در عرض چند ماه گرفت و مهم کیفیت کار است. سعی می کنم کار یاد بگیرم و خوب کار کنم. مدرک را همیشه می توان گرفت. مدرک فقط یک کاغذ است و فرم و درک فوتبال خیلی مهمتر است.
من تمام مدارکم را در ایران گرفتم و در اسپانیا هم در سال 2010 زمانی که بازی می کردم دو تا مدرک گرفتم. اگر کرونا نبود قطعا پرولایسنسم را گرفته بودم به هرحال مدرک را می توان در عرض چند ماه گرفت و مهم کیفیت کار است. سعی می کنم کار یاد بگیرم و خوب کار کنم. مدرک را همیشه می توان گرفت. مدرک فقط یک کاغذ است و فرم و درک فوتبال خیلی مهمتر است.
از بازیکنان تیم 2014 تنها کسی هستی که به عنوان سرمربی کار می کنی البته که جام جهانی و دو سال بعد خداحافظی کردی. از همتیمی ها و همدوره هایت فکر می کنی کدام به طور ویژه استعداد و علاقه دارند؟
در مورد تیم 2014 که چه کسی مربی می شود یا نه ؟ امیدوارم هرکدام که علاقه دارند بیایند و موفق شوند. اگر می خواستم فوتبال بازی کنم مثل بقیه که در لیگ بازی می کنند هرسال از یک تیم به یک تیم دیگر بروند و تیم ملی را در هر شرایطی را باشم می توانستم بازهم بازی کنم. من در تاریخ فوتبال تیم ملی غیر از اوایل که شروع کردم در تمام ادوار هیچوقت ذخیره نشستم. شاید یک یا دو بازی اتفاقی نشستم اما حتی وقتی سنم بالا بود هیچوقت ذخیره بازی نکردم. به هر قیمتی در تیم ملی نبودم و می دانستم کی باید خداحافطی کنم علیرغم اینکه هم بازیکنان و هم مربی تیم می گفتند خداحافظی نکن و حتی اگر این کار را می کنی کنار تیم باش ولی من صلاح دانستم کنار بروم و بازیکنان جوان بیایند. اگر می خواستم در تیم بمانم و جای یک نفر را بگیرم این اتفاق می توانست به راحتی بیفتد و من هنوز کنار تیم ملی باشم. فوتبال باشگاهی که راحت تر هم هست می توانستم بازی کنم و پول دربیاورم. اما رفتم دنبال مربیگری در حالی که سه سال دیگر راحت می توانستم بازی کنم. دوست داشتم مربی شوم و بیایم کنار فوتبال و هرسال نخواهم از یک باشگاه به باشگاه دیگر بروم. این برای اندوخته و وجهه ای که برای خودم درست کردم خوب نبود.
با توجه به اینکه تعداد بازیکنان بازنشسته از صندلی های مربیگری بیشتر است چه توصیه ای داری که از این موضوع نترسند و جا نزنند و به سمت مربیگری بیاییند.
به نظرم این کار جا زدن ندارد.این کار عشق و علاقه و تلاش می خواهد. مثل دوران بازی نیست که یک بازی را ببازید و یازده نفر باشید و هرکسی باخت را گردن دیگری بیاندازد در این کار همه مسئولیت به عهده شما است. چه ببرید و چه ببازید. شاید حتی وقتی ببرید بگویند نقشی نداشته اید اما باید علاقه داشته باشید و بمانید و کار کنید.
تفاوت بین استایل مربیگری و بازیکن بودن چیست و چقدر دنیای این دو حرفه باید متفاوت است. یک بازیکن حرفه ای وقتی مربی می شود چه کارهایی را باید بکند و چه کارهایی را نباید انجام بدهد؟
درباره انتقال از بازیگری به مربیگری باید بگویم خیلی از بازیکنان در زمین هم رهبر و فرمانده و مربی هستند. زمانی که در پاس بازی می کردم این اتفاق برای من افتاده بود. آن زمان آقای همایون شاهرخی که هرجا هست برایش آرزوی سلامتی می کنم با من صحبت کرد و راه و کار درست را به من یاد داد. باشگاه پاس یک باشگاه نظامی بود و نظم و انضباط در وجودش بود. سالی که بلاژویچ مربی تیم ملی بود من تمرینات او را برای یکی از مربیان می نوشتم و در حالی که بیست سالم بود نگاه می کردم . من تمام تمرینات تیم اوساسونا را دارم و سعی کردم حرف های مربی را یادداشت کنم. مربیگری از نظر من این است و دیگر گذشته که بروید بنشینید روی نیمکت و تیم را کس دیگری تمرین بدهد هرچند هنوز در ایران این مدل کار کردن را داریم ولی امیدوارم مربیان جوان و باانگیزه بیایند و کار کنند تا این بدعت غلط تمام شود. یک مربی باید کار کند و وقت بگذارد چون به نفع فوتبالمان است. هرروز وقت بگذارد و از تمام وجود کار کند تا فوتبال باشگاهی و ملی ما پیشرفت کند.
درباره انتقال از بازیگری به مربیگری باید بگویم خیلی از بازیکنان در زمین هم رهبر و فرمانده و مربی هستند. زمانی که در پاس بازی می کردم این اتفاق برای من افتاده بود. آن زمان آقای همایون شاهرخی که هرجا هست برایش آرزوی سلامتی می کنم با من صحبت کرد و راه و کار درست را به من یاد داد. باشگاه پاس یک باشگاه نظامی بود و نظم و انضباط در وجودش بود. سالی که بلاژویچ مربی تیم ملی بود من تمرینات او را برای یکی از مربیان می نوشتم و در حالی که بیست سالم بود نگاه می کردم . من تمام تمرینات تیم اوساسونا را دارم و سعی کردم حرف های مربی را یادداشت کنم. مربیگری از نظر من این است و دیگر گذشته که بروید بنشینید روی نیمکت و تیم را کس دیگری تمرین بدهد هرچند هنوز در ایران این مدل کار کردن را داریم ولی امیدوارم مربیان جوان و باانگیزه بیایند و کار کنند تا این بدعت غلط تمام شود. یک مربی باید کار کند و وقت بگذارد چون به نفع فوتبالمان است. هرروز وقت بگذارد و از تمام وجود کار کند تا فوتبال باشگاهی و ملی ما پیشرفت کند.
آینده مربیگری در ایران چگونه است؟فکر می کنی که مربیان همنسلت آنقدر تعهد و علاقه دارند که فوتبال ایران را یک مرحله بالاتر برده و در مسیر پیشرفت قرار بدهند؟
امیدوارم این اتفاق بیفتد و آرزو می کنم نسل جدید بیایند وقت بگذارند و زحمت بکشند و اتفاق های خوب را برای فوتبال ایران رقم بزنند. نه فقط جوان ها پیشکسوت های عزیزی که الان کار می کنند آن ها قطعا به فوتبال کمک کرده اند و هنوز دارند این کار را انجام می دهند. یک موضوعی هست خیلی از نکاتی را که مربیان قدیمی می دانند ما جدیدها نمی دانیم. خیلی نکات هست که کسانی مثل دکتر ذوالفقارنسب، ابراهیم قاسمپور، محمود یاوری، همایون شاهرخی، حسین فرکی و...ببخشید اگر اسم خیلی ها را نگفتم، این ها خیلی نکات را می دانند که ما نمی دانیم. این ها تجربیات زیادی دارند و مثل یوهان کرایف های فوتبال ایران هستند.
مربیگری چقدر به بیرحمی احتیاج دارد؟
این موضوع هست. وقتی 20-30 بازیکن دارید چنین اتفاقاتی می افتد،بازی نمی دهید ناراحت می شوند ،یا بد بازی می کنند یا مشکلات اخلاقی دارند و باید با آن ها برخورد کنید. من خودم بازیکنی بودم که همیشه نظم و انضباط را رعایت می کردم. بهترین تمرین را انجام می دادم و سعی می کردم با تمام وجودم بازی کنم. خودم وقتی چنین خصیصه ای داشتم بازیکن هم حتما باید داشته باشد. نظم و انضباط، تمرین و رفتار خوب خیلی اهمیت دارد. این بی رحمی ها را شغل ما دارد. بازیکن را بازی می دهید یا تعویض می کنید یا در هجده تا نمی گذارید اما من به بازیکنانم همیشه گفتم که بهترین تصمیم را برای تیم می گیرم. بازیکن باید یاد بگیرد برای موفقیت که یک بازیکن قابلی در فوتبال باشد نیاز دارد که متوجه وظایفش باشد. بازیکنی که خوب است پیشرفت می کند اما مربیگری تصمیماتی را که به نفع تیم است نیاز دارد حتی اگر برخورد با بازیکن باشد که در همه جای دنیا مرسوم است.
امیدوارم این اتفاق بیفتد و آرزو می کنم نسل جدید بیایند وقت بگذارند و زحمت بکشند و اتفاق های خوب را برای فوتبال ایران رقم بزنند. نه فقط جوان ها پیشکسوت های عزیزی که الان کار می کنند آن ها قطعا به فوتبال کمک کرده اند و هنوز دارند این کار را انجام می دهند. یک موضوعی هست خیلی از نکاتی را که مربیان قدیمی می دانند ما جدیدها نمی دانیم. خیلی نکات هست که کسانی مثل دکتر ذوالفقارنسب، ابراهیم قاسمپور، محمود یاوری، همایون شاهرخی، حسین فرکی و...ببخشید اگر اسم خیلی ها را نگفتم، این ها خیلی نکات را می دانند که ما نمی دانیم. این ها تجربیات زیادی دارند و مثل یوهان کرایف های فوتبال ایران هستند.
مربیگری چقدر به بیرحمی احتیاج دارد؟
این موضوع هست. وقتی 20-30 بازیکن دارید چنین اتفاقاتی می افتد،بازی نمی دهید ناراحت می شوند ،یا بد بازی می کنند یا مشکلات اخلاقی دارند و باید با آن ها برخورد کنید. من خودم بازیکنی بودم که همیشه نظم و انضباط را رعایت می کردم. بهترین تمرین را انجام می دادم و سعی می کردم با تمام وجودم بازی کنم. خودم وقتی چنین خصیصه ای داشتم بازیکن هم حتما باید داشته باشد. نظم و انضباط، تمرین و رفتار خوب خیلی اهمیت دارد. این بی رحمی ها را شغل ما دارد. بازیکن را بازی می دهید یا تعویض می کنید یا در هجده تا نمی گذارید اما من به بازیکنانم همیشه گفتم که بهترین تصمیم را برای تیم می گیرم. بازیکن باید یاد بگیرد برای موفقیت که یک بازیکن قابلی در فوتبال باشد نیاز دارد که متوجه وظایفش باشد. بازیکنی که خوب است پیشرفت می کند اما مربیگری تصمیماتی را که به نفع تیم است نیاز دارد حتی اگر برخورد با بازیکن باشد که در همه جای دنیا مرسوم است.
مربیان نسل قبل و قبل تر که کار کردی مسیر مربیگری چه تغییراتی کرده اند. فکر می کنی مربیان ایرانی دو نسل گذشته زیاد تفاوتی با همدیگر ندارند؟
هرنسل امکانات بیشتر و فن بیشتری بوده است اما یکسری چیزها تجویز و تشخیص و تجربه است. یکسری چیزها مربیان قدیمی دارند که ما هنوز به دست نیاورده ایم که من خودم سعی کردم با مربیان با تجربه صحبت کنم و خیلی از مسایل را بفهمم. هرچه می گذرد علمی تر می شود و دانش علمی ما بیشتر می شود اما نکات فنی قدیم بهتر از الان بود. این نظر شخصی من است. در فوتبال ایران می گویند 50 درصد نظم و انضباط است و این به خاطر شرایط زندگی و باشگاه های ما بوده است. الان بازیکن خودش حد و حدودش را می داند و قرارداد حرفه ای دارد. شاید یکسری بی نظمی ها و شاید آمار و ارقام بیشتر شده اما از نظر فنی به نظرم قبل نکاتی بهتری بوده است مثل گاس هیدینگ، ونگر و فرگوسن و خیلی های دیگر. در ایران هم همینطور است.
هرنسل امکانات بیشتر و فن بیشتری بوده است اما یکسری چیزها تجویز و تشخیص و تجربه است. یکسری چیزها مربیان قدیمی دارند که ما هنوز به دست نیاورده ایم که من خودم سعی کردم با مربیان با تجربه صحبت کنم و خیلی از مسایل را بفهمم. هرچه می گذرد علمی تر می شود و دانش علمی ما بیشتر می شود اما نکات فنی قدیم بهتر از الان بود. این نظر شخصی من است. در فوتبال ایران می گویند 50 درصد نظم و انضباط است و این به خاطر شرایط زندگی و باشگاه های ما بوده است. الان بازیکن خودش حد و حدودش را می داند و قرارداد حرفه ای دارد. شاید یکسری بی نظمی ها و شاید آمار و ارقام بیشتر شده اما از نظر فنی به نظرم قبل نکاتی بهتری بوده است مثل گاس هیدینگ، ونگر و فرگوسن و خیلی های دیگر. در ایران هم همینطور است.
در مورد مربی خارجی گفته می شود هر مربی خارجی که می آید باید شاگرد تربیت کند. این درباره همه اتفاق نمی افتد و خیلی از مربیان بزرگ از کنارشان مربی در نمی آید .نظرت در این باره چیست؟
اول از همه باید انتخاب درست برای دستیار داشته باشید. نمی توانید کسی که آینده ندارد را به عنوان دستیار انتخاب کنید در این اتفاق اما همه دستیارها مربی نمی شوند اما باید یکی دو دستیار داشته باشید که در آینده مربی شوند. در فوتبال آلمان مربی بایرن مونیخ دستیار یواخیم لو می شود از دسته 5، چون می دانند آینده دارد و کاری می کنند از یواخیم لو کار بگیرد. خاوی کایخا مربی الان ویارئال همدوره من است. او مربی تیم B ویارئال که تیمی بزرگ است و بعد کمک سرمربی شد و بعد از برکناری سرمربی جانشین او شد. ما در ایران نمی دانیم چه کسی را انتخاب کنیم کسانی را می گذاریم دستیار که هیچ آینده ای ندارند. واقعیت این نیست باید ببینید کی استعداد و آینده مربیگری در باشگاه یا تیم ملی دارد. کسانی را مربی تیم ملی جوانان می گذاریم بعدها هیچکدام تیم نمی گیرند و یا هیچکدام مربی تیم بزرگسالان نمی شوند. این کارها ایده می خواهد. در ایران همه چیز براساس ارتباط است. من فکر می کنم تمام فوتبالیست هایی که می خواهند مربی شوند هرچه زودتر باید با توان زیاد وارد این حرفه شوند چرا که نیاز به کار و تلاش داریم.
اول از همه باید انتخاب درست برای دستیار داشته باشید. نمی توانید کسی که آینده ندارد را به عنوان دستیار انتخاب کنید در این اتفاق اما همه دستیارها مربی نمی شوند اما باید یکی دو دستیار داشته باشید که در آینده مربی شوند. در فوتبال آلمان مربی بایرن مونیخ دستیار یواخیم لو می شود از دسته 5، چون می دانند آینده دارد و کاری می کنند از یواخیم لو کار بگیرد. خاوی کایخا مربی الان ویارئال همدوره من است. او مربی تیم B ویارئال که تیمی بزرگ است و بعد کمک سرمربی شد و بعد از برکناری سرمربی جانشین او شد. ما در ایران نمی دانیم چه کسی را انتخاب کنیم کسانی را می گذاریم دستیار که هیچ آینده ای ندارند. واقعیت این نیست باید ببینید کی استعداد و آینده مربیگری در باشگاه یا تیم ملی دارد. کسانی را مربی تیم ملی جوانان می گذاریم بعدها هیچکدام تیم نمی گیرند و یا هیچکدام مربی تیم بزرگسالان نمی شوند. این کارها ایده می خواهد. در ایران همه چیز براساس ارتباط است. من فکر می کنم تمام فوتبالیست هایی که می خواهند مربی شوند هرچه زودتر باید با توان زیاد وارد این حرفه شوند چرا که نیاز به کار و تلاش داریم.
مربی مورد علاقهات کیست و سبک بازی کدام مربیها را پیگیری می کنی؟
الگوی خاصی ندارم سعی می کنم هرچیز خوبی که هست را یاد بگیرم. یک مربی تاکتیک خوب دارد یکی کنار خط خوبی دارد. گواردیولا، مورینیو، کلوپ، سیمئونه و آنجلوتی را واقعا دنبال می کنم و تمرکز زیادی رویشان دارند.
الگوی خاصی ندارم سعی می کنم هرچیز خوبی که هست را یاد بگیرم. یک مربی تاکتیک خوب دارد یکی کنار خط خوبی دارد. گواردیولا، مورینیو، کلوپ، سیمئونه و آنجلوتی را واقعا دنبال می کنم و تمرکز زیادی رویشان دارند.
چقدر به ذاتی بودن همه چیز اعتقاد داری؟ ذات یک آدم چقدر در مربیگری تاثیر دارد؟
میتواند ذاتی باشد باید تلاش کنید. کار و تلاش خیلی مهمتر است. می توانید استعداد داشته باشید اما استفاده نکنید. خوشحالم در دوره ای بازی کردم که بهترین تیم تاریخ فوتبال (بارسلونای گواردیولا) در آن دوره بود . من بازی هایشان را می دیدم و از آن ایده می گرفتم و این موضوع الان خیلی به من کمک می کند.
میتواند ذاتی باشد باید تلاش کنید. کار و تلاش خیلی مهمتر است. می توانید استعداد داشته باشید اما استفاده نکنید. خوشحالم در دوره ای بازی کردم که بهترین تیم تاریخ فوتبال (بارسلونای گواردیولا) در آن دوره بود . من بازی هایشان را می دیدم و از آن ایده می گرفتم و این موضوع الان خیلی به من کمک می کند.
به عنوان یک مربی چقدر به تیپ و قیافهت اهمیت میدهی؟
قطعا مهم است اما برای من مهم نیست که بخواهم کنار زمین به تیپم فکر کنم. سعی می کنم خوب لباس بپوشم که شیک باشد اما این فقط تا قبل از بازی است که ممکن است فکر کنم که چه بپوشم اما در زمان بازی تمام حواس و تمرکزم روی تیمم است.
قطعا مهم است اما برای من مهم نیست که بخواهم کنار زمین به تیپم فکر کنم. سعی می کنم خوب لباس بپوشم که شیک باشد اما این فقط تا قبل از بازی است که ممکن است فکر کنم که چه بپوشم اما در زمان بازی تمام حواس و تمرکزم روی تیمم است.
آیا اتفاق میافتد در حین بازی فکر کنی که اگر خودم در زمین بودم تصمیم بهتری میگرفتم یا اگر به زمین بروم بازی بهتری میکنم؟
نه دیگر الان به این فکر نمی کنم. شاید اوایلش بود اما الان دیگر بازیکن نیستم و مربی هستم . بازیکنم را میشناسم و واقعا تا به حال نشده به این موضوع فکر کنم.
نه دیگر الان به این فکر نمی کنم. شاید اوایلش بود اما الان دیگر بازیکن نیستم و مربی هستم . بازیکنم را میشناسم و واقعا تا به حال نشده به این موضوع فکر کنم.
منبع: خبر ورزشی
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر